شیار 143
"بسم الله الرحمن الرحیم"
چند هفته پیش فرصت شد فیلم شیار رو ببینم. نمی دونم این فیلم رو دیدید یا نه...نشون دادنه گوشه هایی از زندگیه مادری چشم انتظار... مادرانی که سال هاست در حسرت یک خبر از عزیزشان هر روز را به اندازه یکسال سپری می کنند... تمام صحنه های فیلم یک طرف، سکانس اخر که چشم انتظاری به پایان میرسه یک طرف که آتیش میزنه به دل آدم...
شیار143 رو حتما ببینید و همصدا با مادرهایی که لحظه لحظه های زندگی شون از شهادت لبریز شده اشک بریزید...
بیست و یک سال مثل برق گذشت
بیست و یک سال از نیامدنت
کوچه مشتاق گام هایت ماند
خانه چشم انتظار در زدنت
مثل این که همین پریشب بود
آمدی با پسر عموهایت
خنده هایت درست یادم هست
بس که آشفته بود موهایت
رو به من رو به دوربین با شوق
ایستادید سر به زیر و نجیب
آخرین عکس یادگاری تان
بین این قاب ها چقدر غریب ....
هیچ عکاس عاقلی جز من
دل به این عکس ها نمی بندد
تازه آن هم به عکس ساده ی تو
که سیاه و سفید می خندد
دورتا دور این مغازه پُراست
از هزاران هزار عکس جدید
تو کجایی کجا نمی دانم
آه ای خنده ی سیاه و سفید
تو از این قاب ها رها شده ای
دوستانت اسیرتر شده اند
تو جوان مانده ای رفیقانت
بیست و یک سال پیرتر شده اند
صبح شنبه چه صبح تلخی بود
از خودم پاک ناامید شدم
قاب عکس تو بر زمین افتاد
به همین سادگی شهید شدم ...
سعید بیابانکی