دل هامان ابری، ولی هوا آفتابی بود؛
رگبار نور بود که می بارید؛
جماعتی به چتر پناه بردند و سایه شدند،
جمعی به ریسمان نور چنگ زدند و تا خورشید رفتند...
ما یافتیم آن چه دیگران نیافتند. ما همه افق های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم. ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می یابد. عشق را هم، امید را هم، ذوق را هم، شجاعت را هم، کرامت را هم، عزت را هم، شوق را هم، و همه آن چه دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند ما به چشم دیدیم. ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه مبارزه به فعلیت می رسد. ما معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم. آن چه را که عرفای دل سوخته حتی بر سر دار نیافتند، ما در شبهای عملیات آزمودیم. ما فرشتگان را دیدیم که چه سان اوج و نزول دارند. ما عرش را دیدیم. ما زمزمه جویبارهای بهشت را شنیدیم. از مائده های بهشتی تناول کردیم و بر سر سفره حضرت ابراهیم نشستیم.
ما در رکاب امام حسین جنگیدیم.
ما بی وفایی کوفیان را جبران کردیم.
شکر خدا را که من ایرانیم
بیمه خورشید خراسانیم...
بده پر تا بشم مرغ هوایی
خدا من کی میشم امام رضایی
چه شبی میشه از پنجره فولاد
بزنی اسم مو کرب بلایی
التماس دعا
سلام بر بانویی که با آمدش ملائک آسمان را با ستاره ها آذین بستند. سلام بر زینب ثانی که عزم دیدن برادر کرد ولی در قم مسکن گزید و اهل قم سروری داد، سلام بر بانویی که شهر قم را آشیانه اهلبیت قرار داد...خوش آمدی بانو...
انشالله دوستان عزیز امشب حاجت روا بشوند از دستان پر برکت بی بی...
گم شده خاطرات کودکیم گریه گریه در ازدحام حرم
باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان،بانو
بازهم مثل کودکی هر سو می دوم در رواق تو درتو
دفترم دشت وواژه ها آهو...گفتم آهو ناگهان بانو
شاعری در قطار قم-مشهد چای می خورد وزیر لب می گفت
شک ندارم که زندگی یعنی طعم سوهان وزعفران بانو
التماس دعا
قال الصادق علیه السلام: «شاطىء الوادى الایمن» الذى ذکره الله فى القرآن،( قصص/30) هو الفرات و «البقعة المبارکة» هى کربلا.
امام صادق (ع) فرمود: آن «ساحل وادى ایمن» که خدا در قرآن یاد کرده فرات است و «بارگاه با برکت» نیز کربلا است.
اینجا حریم زینب(س)است.
سلام بر ان نور تابانی که اهل کفر آهنگ خاموش کردنش راکردند ولی خدا نخواست جز آنکه نور خود را آشکار گرداند گرچه آنان را ناخوش آید.
اینجا حریم بانوست، و اینک حریم بانو میدان کربلاست. صدای هل من ینصرنی اباعبدالله را می شنوی؟
عده ای شنیده اند و لبیک گفتند به ندای ارباب و چه زیبا پرچم علمدار بر فراز گنبد حضرت به احتزاز در آوردند تا به رخ جهانیان بکشند؛ که اگر اباالفضل العباس نیست گردان اباالفضل هست و تا نام اباالفضل هست کسی جرأت تعرض به حریم بانو ندارد و خود را مدافعان حرم نامیدند و با صدایی بلند به بلندای صدای خونشان گفتند:
مولا، من خشنود وبشارت یافته از بیعتی هستم که خداوند بر من مقرر فرمود تا در راه او به جنگ پردازم...
غصه لَبالب دارم، ناله روز و شب دارم
دل نگرونیه عجیبی برای حرم بی بی حضرت زینب دارم
بی بی نیاد باز که قد تو خم بشه نمی ذاریم پرچم کفر علم بشه
غیرت عباسی داریم نمی ذاریم یه آجرم از حرم تو کم بشه
حضرت صاحب الامر(عج) میفرماید: هر جا خواستید برای فرجم دعا کنید، خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید.